![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
|
![]() |
|
||
![]() |
![]() |
![]() |
Template By: LoxBlog.Com
آباژور طرح خورشید
یاس برای همه
جملات ناب
شکلات تلخ
استقلالی هاش بیان تو
سمت خدا
بسیجیان حوزه 6
خواندنيهامفيدترين وبلاگ
انتظارفرج
گلچین کلیپ مذهبی
نمکدون(طنزوسرگرمي)
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
انتظارسبز
و آدرس
www.nikdin.LoxBlog.com
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
پیشگویی حضرت محمد(ص) از به وجود آمدن وهابیون
در کتب معتبر اهل سنّت روایاتى از پیامبر گرامى صلى الله علیه وآله آمده که اشاره به ظهور فرقه وهّابیّت شده است!
همان گونه که بخارى در صحیح خود از عبداللّه عمر نقل مي کند که گفت:
ذَکَرَ النَّبِیُّ صلى الله علیه وسلم: اللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِی شَأْمِنَا، اللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِی یَمَنِنَا.
قَالُوا: وَفِی نَجْدِنَا
قَالَ اللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِی شَأْمِنَا، اللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِی یَمَنِنَا.
قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ وَفِی نَجْدِنَا؟
فَأَظُنُّهُ قَالَ فِی الثَّالِثَةَ: هُنَاکَ الزَّلاَزِلُ وَالْفِتَنُ، وَبِهَا یَطْلُعُ قَرْنُ الشَّیْطَانِ(1)؛
روزى پیامبر گرامى فرمود: خدایا منطقه شام و یمن را بر ما مبارک گردان!
صحابه گفتند: منطقه نجد(2) را چطور؟ حضرت سخن قبل خود را تکرار فرمود و صحابه از نجد پرسیدند، حضرت در مرحله سوم فرمود: در نجد زلزله ها(3) و فتنه ها به وقوع خواهد پیوست و شاخ شیطان از آن جا طلوع خواهد کرد.
عینى از علماى بزرگ اهل سنّت و شارح صحیح بخارى مي نویسد:
مراد از شاخ شیطان، امّت و حزب شیطان مي باشد(4).
و هم چنین بخارى در صحیح خود از ابو سعید خُدرى از پیامبر گرامى [ صلىالله علیه وآله ] نقل کرده که فرموده است:
یَخْرُجُ نَاسٌ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ وَیَقْرَءُونَ الْقُرْآنَ لاَ یُجَاوِزُ تَرَاقِیَهُمْ، یَمْرُقُونَ مِنَ الدِّینِ کَمَا یَمْرُقُ السَّهْمُ مِنَ الرَّمِیَّةِ، ثُمَّ لاَ یَعُودُونَ فِیهِ حَتَّى یَعُودَ السَّهْمُ إِلَى فُوقِهِ . قِیلَ مَا سِیمَاهُمْ. قَالَ سِیمَاهُمُ التَّحْلِیقُ. أَوْ قَالَ:التَّسْبِیدُ»(5)؛
افرادى از ناحیه مشرق، قیام میکنند و قرآن تلاوت میکنند و حال آن قرآن که از گلوگاه آنان تجاوز نمیکند (در قلب آنان تاثیر نمیگذارد) و از قرآن بهره نمىبرند، این گروه از دین خارج میشوندهمان گونه که تیر از کمان خارج میشود و دیگر به طرف دین برنمیگردند مانند تیر که به سوى کمان برنمیگردد.
از پیامبر اکرم [ صلی الله علیه وآله ] پرسیدند که:
این فرقه چه نشانهاى دارند؟
فرمود: چهره این گروه با سرهاى تراشیده، مشخص مي شود.
زینى دحلان مفتى مکّه مکرمه ضمن اشاره به این حدیث مینویسد:
ففی قوله سیماهم التحلیق تصریح بهذه الطائفة لأنّهم کانوا یأمرون کلّ من اتّبعهم أن یحلق
رأسه ولم یکن هذا الوصف لأحد من طوائف الخوارج والمبتدعة الذین کانوا قبل زمن هوءلاء(6)؛
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله که «سر تراشیدن» را از نشانه بارز این طائفه شمرده شده، صراحت در فرقه وهّابیّت دارد زیرا تنها این فرقه هستند که به پیروان خود دستور میدهند سر خود را بتراشند و این صفت در هیچ یک از فرقه هاى خوارج و بدعت گذارِ قبل از وهّابیّت دیده نشده است. در ادامه مینویسد:
.
وکان السیّد عبد الرحمن الأهدل مفتی زبید یقول:
لا حاجة إلى التألیف فی الردّ على الوهابیّة بل یکفی فی الردّ علیهم قوله صلى اللّه علیه وسلم
سیماهم التحلیق؛ فإنّه لم یفعله أحد من المبتدعة غیرهم؛
سیّد عبد الرحمن اهدل، مفتى منطقه زبید، میگفت:
درنقدعقائد وهّابیّت نیازى به تألیف کتاب نیست؛بلکه همین حدیث پیامبر[صلی الله علیه وآله]
که ویژگیهاى این فرقه را «سر تراشیدن» معرفى کرده، براى بطلان عقیده آنان کفایت میکند؛ زیرا
غیر از وهّابیّت هیچ یک از فرقه هاى بدعت گذار این ویژگى را ندارند. .
واتّفق مرّة أنّ امرأة أقامت الحجّة على ابن الوهّاب لمّا أکرهوها على أتباعهم ففعلت ، أمرها ابن عبد الوهاب أن تحلق رأسها فقالت له حیث إنّک تأمر المرأة بحلق رأسها ینبغی لک أن تأمر الرجل بحلق لحیته؛ لأنّ شعر رأس المرأة زینتها وشعر لحیة الرجل زینته، فلم یجد لها جوابا(7)؛
روزى محمدبن عبد الوهاب به یک زن دستورداد که سرش رابتراشد،آن زن به وى گفت: تو که میگویى زنان باید سر خود را بتراشند؛ باید دستور دهى مردان هم ریش خود را بتراشند؛ زیرا ریش مرد، همانند موى زن، زینت او محسوب میشود.
محمد بن عبد الوهاب در پاسخ این زن عاجز ماند.
(1)صحیح بخارى،ج 8،ص 95ح 7094،کتاب الفتن،ب 16،باب قَوْلِ النَّبِیِّ صلى الله علیه وآله:الْفِتْنَةُ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ.
(2) نجد در اطراف ریاض و محل ظهور فرقه وهّابیّت مىباشد.
(3) شاید اشاره به تزلزل عقاید مردم مىباشد.
(4) وبنجد یطلع قرن الشیطان أی: أمّته وحزبه. عمدة القارى، ج 7، ص 59.
(5) صحیح بخارى، ج 8، ص 219، ح 7562.
(6) فتنة الوهابیة، ص 19. (7) فتنة الوهابیة، ص 19.
نظرات شما عزیزان: